اخیرا پروژه ای تحت عنوان تقویم انقلابیون برهنه، بمناسبت ۸ مارس، بعنوان حرکتی انقلابی از سوی هنرمندان بی هنر عرصه سیاست رونمایی شده است. بانی آن به نمایندگی دیگر هنرمندان این پروژه، از برهنگی ویدئویی به عنوان نوعی اعتراض مدرن خبر می دهد. شاید بهتر آن بود این شکافنده هنر قبل از رونمایی از پروژه ای که به خودشان منتسب میکنند به این پرسش پاسخ می دادند که براستی اعتراض غیر مدرن علیه اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی از دیدگاه هنرمندانه ایشان کدام است؟
چندی است که در صدر اخبار جهانی، اعتراض زنان فمنیست کشورهای اروپای شرقی را شاهد هستیم که نه در آتلیه ها و مقابل دوربین، بلکه در خیابانهای شهرهای اروپایی بی توجه به دمای پائین محیط سرد اروپا لخت شده و به وضع موجود اعتراض خود را به پیش میبرند. شاید این دوستان به خاطر دارند که چگونه این زنان با تن لخت، اعتراض شان را به مقابل کاخ ریاست جمهوری برلسکونی جانی کشاندند. و همین زنان اکنون در شهرهای سرد روسیه در مقابل پلیس فاشیست به اعتراضات خود ادامه میدهند .
بهتر آن است این دوستان هنرمند به جای راه اندازی پروژهایی که ناشی از بن بست سیاسی موجودشان است، چشمی بر واقعیات امروزین پیرامون خود داشته باشند و اگر خوشایندشان بود، از خودشان بپرسند که آیا فرجام این کاریکاتوری که از اقدام شجاعانه علیا مگدا المهدی توسط این کاریکاتوریستها ارائه شده است، سرانجامی جز پروژه اکس مسلمشان به دنبال خواهد داشت؟ آیا آنها هنوز بر این باور نیروهای ملی مذهبی پرو رژیمی، که مردم جامعه ایران مذهبی هستند، پای فشاری میکنند که علاقه مند به تداوم پروژه عقیم اکس مسلم هستند و همچنان اصرار دارند که از اسلام بر گشته اند؟
بخش اعظم مردم جامعه ایران از این دست فیل هوا کردن های شما گذر کرده اند. به درست هر جریانی که بخواهد از عقب جنبش رهایی زن به قدم زدن پرداخته و در بزنگاه اقدام شجاعانه زنانی چون علیا، اپورتونیستی دست به چنین حرکتهایی تحت عنوان کمونیسم کارگری بزند، از سوی نیروهای کمونیسم کارگری بایستی مورد نقد قرار گیرد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری این را بر خود وظیفه می داند تا تعیین تکلیف نهایی حزب اکس مسلم با نام کمونیسم کارگری عاریتی از سوی این حزب، نقد بی رحمانه خود را به پیش برد. اگر چنانچه نام یک جنبش اجتماعی ای را که برای از میان برداشتن هر گونه ستم طبقاتی به میدان آمده است، بر حزب خود نداشتید، کمترین اهمیتی نداشت که از فردا تمام سایت های حزبتان را به سایت های چاپ عکس های برهنه تبدیل میکردید. حبیب بکتاش، این دوست گرانمایه و جویای نام که قلمش را گاها به اشتباه با واژه های کمونیسم و انقلاب می آراید به سایت های فراوانی که در آن عکس های برهنه به نمایش گذاشته شده، جلب میکنم. بدون شک قرابت بیشتری میان ایشان و این گونه سایت ها با توجه به گله گذاری هایشان از سایت حزب اتحاد کمونیسم کارگری و نشریات این حزب، وجود دارد. ایشان هنوز از سر استیصال قلم میزنند و برایشان شفاعت آرزو میکنم .
بانی ایده پروژه لخت شدن ادعا کرده که پنجاه هزار نفر در فیس بو ک و نت، کلیپ مذکور را نگاه کرده و خیلی ها از آن دفاع کرده اند. البته ایشان نیاورده اند که چه تعداد از این افراد مورد ادعا به دفاع از کلیپ ایشان اقدام کرده اند. شاید اگر می آوردند که مثلا دو سوم این افراد به دفاع از کلیپ اقدام نموده اند، مشغله زیادشان مانع از سازمان دهی ۳۶۰۰۰ نفری میشد که برای پیوستن به این جریان، دست و پا میشکنند. سازمان دهی افراد ادعایی خانم نمازی را به ایشان و حزبشان وا می گذاریم !
براستی نتیجه تائید و همراهی شان با جنبش سبز موسوی و کروبی و تائید ضمنی تجاوزات اسرائیل به سرزمین های مردم هستی باخته فلسطینی، آنها را در کدام دالان قرار داده است؟ چرا هیچ یک از این پروژه ها حتی یک قدم آنها را به جلو صف مبارزات نبرده است که هیچ، حتی موجب ایجاد وهن در مبارزات جاری طبقه کارگر و شکاف در صفوف حزبی گردیده است؟
پس از انشعاب رفقای فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری و تشکیل حزب اتحاد کمونیسم کارگری، راه برای تعدادی هوچی گر و بی ثبات در تشکیلات باقی مانده باز گردید. در پروژه های خالی از هر گونه محتوا، بی مایه و سترون در حزب کمونیسم کارگری تنها مقوله ای که در این حزب پر از حاشیه نمی توان سراغ کرد، کمونیسم کارگری و مقوله رهایی انقلابی زنان است. به گونه ای که زنان فمنیست اروپایی با تن لختشان در خیابانها و مقابل مراکز قدرت دست به اعتراضی به مراتب رادیکال تر از این دوستان هیاهوگر میزنند. کمونیسم کارگری، فقط نامی است که به صورت عاریه بر این حزب باقی مانده است. بهتر است دوستان هنرمند در این حزب بروند و از هنرنمایی های کسانی چون بهمن شفیق برای خلاصی شان از نقد کمونیست های کارگری ای که در هر بزنگاه در غلطیدن این حزب به دامن راست گریبانشان را گرفته، استفاده نمایند .
در ادامه نوشتار می بایست توجه خواننده را به این واقعیت جلب نمایم که خارج از ذهن هنرمندانه این دوستان واقعیت زشت و دردناک و ضد انسانی بی حقوقی زن، که نظام سرمایه داری قرن بیست و یکم هر روز آن را باز تولید می کند، وجود دارد. دوستان یاد شده چون احساس سطحی و غیر علمی از آن دارند، نتیجتا واکنش های آنان نیز در حد یک واکنش سطحی از آن باقی می ماند. نتیجه چنین فرایندی از سوی این جریانات، نه تغییر این جامعه زن ستیز و استثمار گر، بلکه حفظ وضع موجود خواهد بود. هر چند آن را در زرورق ادعاهای پر طمطراق و آکسیونیستی بسته بندی اش کنند .
پراتیک هر روزه این جریان اکسیونیستی و هوچی گر بی ربطی این جماعت را با واقعیات جامعه زنان، مردان و کارگران و توده های وسیع کارکن ایران نشان میدهد. اینها سوراخ دعا را گم کرده اند؛ مبارزه علیه پدیده سیاهی به نام اسلام سیاسی که زندگی میلیونها انسان زن و مرد را در بخش قابل توجهی از جهان به گروگان گرفته است، از طریق هیاهو های پوچ و فیل هوا کردن های این چنینی نمی گذرد. اما براستی از جماعتی که هر گونه نقد را با توهین و افترا پاسخ میدهند و در مقابل جامعه ای که این پروژه، یعنی «تقویم انقلابیون برهنه» را نوعی ریشخند و دهن کجی به مبارزات زنانی چون علیا مگدا المهدی میدانند، نبایستی انتظاری غیر از این را داشت. سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و سازمان دادن یک انقلاب کارگری کار یک حزب انقلابی و کمونیستی کارگری ای است که فقط عنوان کمونیستی کارگری را به یدک نکشیده است. اکس مسلم نام بسیار مناسب تری برای این حزب است .
دهم مارس 2012